از تولد تایک ماهگی شاهزاده ما
عشقم شاهزاده من صبح شنبه با بابا و مادر جون رفتیم بیمارستان ساعت 8:45 به این دنیا اومدی شدی شاهزاده کوچولو قصه ما عشقم وقتی دیدمت انگار دنیا رو بهم دادن امید من خدارو شکر که سالمی منو بابا خیلی دوست داریم این موقعیه که من برای اولین بار دیدمت جونم فرداش که مرخص شدیم رفتیم خونه مادر جون که این چند روز رو پیش مادر جون باشیم نمیدونی وقتی که رفتیم همه چقدر از اینکه تو رو دیدن ذوق کرده بودند دوردونه من ده روزه بودی که اسمتو گذاشتیم.اینم عکس اون روزه عزیزم یازده روزه بودی که مسلمون بودنت رو اجرا کردیم(ختنه) و دوازده روزه بودی که هنوز چی از شادیمون نگذشته بود بابا جون مامانی فوت کرد . خیلی روزهای سخ...