پسر باهوش وهنرمندم
سلام به گل پسر باهوشم
گفتم باهوش چون یک کارهای انجام میدی که واقعا میمونم از کجا یاد میگیری و خلاق هم هستی مثلا بند حوله خودت رو برمیداری و طناب بازی میکنی با اینکه من یادم نمیاد جایی طناب بازی دیده باشی یا اینکه پشتی بزرگ رو برمیداری یک بالشت کوچولو وسطش میزاری میگی مامان این الک و دولنگه و خیلی چیزهای دیگه که یادم نمیاد.
نفس مامان علاقه زیادی به موسیقی داری میرم مغازه اسباب بازی بیشتر سمت ارک و گیتار و ...این چیزها میری یا موقعی که یک مغازه آلات موسیقی میبینی بقدری ذوق میکنی که من میمونم به گروه رستاک خیلی علاقه داری شبها بیشتر وقتها موقع خواب درخواست میکنی که برات بزاریم مثل دیشب که ساعت یک و نیم شب هوس کرده بودی و به بابا جون گفتی برات فوت بزاره (رستاک)بابا جون هم دلت رو نشکست و برات گذاشت از اول تا آخرش هم باید نگاه کنی تازه وسطش هم رفتی گیتارت رو اوردی و همراهیشون کردی و باهاشون میخوندی نتیجه اش این شد که بابا امروز کمی با تاخیر رسیده بود سر کار.گفتم علاقه داری حتی این علاقه شما بیرون از خونه هم هست مثلا روز جمعه رفته بودیم بیرون خودت نگاه کن عزیزم
اولش داشتی با چوب بازی میکردی بعدش یک میله پیدا کردی و یک تکه چوب سرش گذاشتی گفتی مامان نگاه دارم بالا بالا میکنم برای خودت میکروفن درست کرده بودی که شعر بالا بالا رو بخونی
رفته بودیم بابا امان اینجا هم در حال رقصیدن
با خلال دندون برای خودت شکلهای مختلف درست میکنی
اینجا هم این سر سطل رو گذاشتی رو سرت میگی مامان نگاه کن کلاه درست کردم
چند وقتی بود که بهت قول داده بودم برات میکروفن بگیرم که شعر بالا بالا رو باهاش بخونی به قولم عمل کردم اینم ذوق شما بعد از خرید میکروفن
اینقدر شعر خوندی که گلوت خشک شده بود و دوتا لیوان شیر بعدش خوردی
البته باید اعتراف کنم که سرو صدای شما زیاد بود با این خرید هم به اوج خودش رسید