عشق مامان و بابا آراد جونمعشق مامان و بابا آراد جونم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
آوین جون عشقمآوین جون عشقم، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

❤عشق مامان و بابا آراد جونم❤

گامی بزرگ بسوی بزرگتر شدن

1393/2/17 20:22
نویسنده : مامان الهام
615 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم بزرگ مرد کوچک من

سلام مامانی اومدم اینجا یه مژده جدید بهت  بدم یک گام بزرگ دیگه بسوی بزرگتر شدنت و اینکه چقدر من و بابا خوشحالیم از اینکه هر مرحله از زندگیت رو با موفقیت سپری میکنی.

خدایا هزار مرتبه شکرت اول از همه بخاطر اینکه یک فرشته کوچولوی سالم بهمون دادی تا روز به روز شاهد بزرگ تر شدنش باشیم  و دوم بخاطر اینکه اینقدر بهش کمک میکنی تا  هر شرایطی رو سریع بپذیره از شیر گرفتنش از پوشک گرفتنش و حالا یک مرحله دیگه مستقل شدنش تنها خوابیدن توی اتاق خودش.

بله پسر نازم شما تا سن دو سال و چهار ماهگی پیش من و بابایی میخوابیدی ولی الان دیگه توی اتاق خودت تنها میخوابی از دو هفته پیش تصمیم گرفتم که شما رو جدا کنم دیگه احساس میکردم که وقتشه برای همین هم دیگه تخت رو جدا کردم شب اول یک کوچولو مقاومت میکردی میخواستی بیای پیش من بخوابی ولی با هزار وعده و تشویق بلاخره قبول کردی  وخوابیدی منم هر شب تا موقعی که بخوابی خودم رو پایین تخت به خواب میزدم وبعد میرفتم تو اتاقم صبح هم که از خواب بیدار میشدی با تشویق های من روبرو میشدی و برات شعر میخوندم و تشویقت میکردم از اینکه تنها خوابیدی تازه خودت هم خودت رو تشویق میکردی میگفتی مامان نگاه رو تختم خوابیدم آفرین دست بزنیم و بعد شروع میکردی به دست زدن .این روند ادامه داشت تا دو شب پیش که دیگه خواستم بدونی که کسی تو اتاقت نیست و باید تنها بخوابی خرسی بزرگه پایین تختت بجای من خوابیدخندونک که مواظبت باشه و برات توضیح دادم که از امشب باید با خرسی بخوابی و من تو اتاق خودم می خوابم شما هم خیلی راحت قبول کردی راستش رو بگم خیلی تعجب کردم فکر نمی کردم تنها بخوابی و از اونجای که من هر شب تشویق میکردم که بخواب روی تختت فلان کار رو میکنم گفتی مامان خرسی فردا برام چی میخره منم گفتم چی میخوای گفتی  آبنبات چوبی و لواشک و عستنی(بستنی) منم گفتم برات میخره بعدش گفتی مامان جون برو رو تختت بخواب دیگه بعد هم داداشیهات (پت و مت)رو بغل کردی و گفتی همه چشمها ببندین بخوابین و خوابیدی منم رفتم اتاق خودمون البته این وسط هر از گاهی صدا میزدی مامان خوابی منم میگفتم آره میگفتی بخواب دیگه.خلاصه اینکه الان دو شب که تنها دیگه تو اتاقت میخوابی هر چند که دلم تنگ شده برای اینکه پیشم بخوابی ولی چه کنم باید با این قضیه هردومون کنار بیایم.

این عکسها مربوط به الان نیست مال دو هفته پیشه که با عمو جلال همکار بابا جون رفتیم بیرون.

عشقم

اینم پوریا که صداش میزدی پویا

این عکسها مربوط به جمعه هفته پیشه

 

پسندها (9)

نظرات (16)

محبوبه مامان الینا
20 اردیبهشت 93 13:11
آفرین به گل پسر مستقل و نانازی ِ ما عکسها خیلی قشنگه الهام جون
مامان الهام
پاسخ
مرسی محبوبه جووونم لطف داری
نیم وجبی
20 اردیبهشت 93 14:09
ای جوونم آراد خوشگله چقدر بزرگ و شیرین شدی ماشالله همیشه به گردش قند عسل
مامان الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم
مامان پارمیدا
21 اردیبهشت 93 10:05
آفرین به تو پسر گل . مستقل شدنت مبارک
مامان الهام
پاسخ
مرسی خاله جووونم
پگاه مامان ارتین
21 اردیبهشت 93 13:17
عزیزم عکساش خیلی نازشده اروم اروم بزرگ می شن ودلبریهاشون بیشتر.ببوسش الی جونم حسابی
مامان الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم آره همینطوره حتما شما هم آرتین جوننم رو ببوسین
مامان بردیا
21 اردیبهشت 93 16:19
فکر اینکه چه جوری بردیا تنهایی تو اتاقش بخوابه برای من هم سخت بود اما از همون شب اول که گفتم باید تنها بخوابی تا صبح فرشته مهربون زیر بالشت جایزه بذاره راحت قبول کرد . فکر می کنم این خودمونیم که هر مرحله ای رو برای خودمون سخت فرض میکنیم. خداروشکر که آراد جان هم راحت قبول کرده. خدا حفظش کنه روی ماهشو میبوسم
مامان الهام
پاسخ
راست میگی عزیزم ما مامانا عجله داریم برای بزرگ شدن همه چیز رو سخت میبینیم ولی واقعا بعضی از بچه ها مقاومت می کنن
♥مرجان مامان آران و باران♥
22 اردیبهشت 93 0:07
اخی عزیزم چه خوببببببب تبریک میگم خدارو شکر که انقدر اقا و عسلهه عکساشم خیلی خوشگلنننننن ببوسش عزیزم ببخشید دیر میامممممممم
مامان الهام
پاسخ
آره عزیزم راحت شدم خواهش میکنم
مامان آروین
24 اردیبهشت 93 19:12
نقش پدر در دلهاست و دیگری جای او را نمی گیرد، آن كه دلها به عشق او زنده است، در دل عاشقان نمی میرد. روز پدر را با سبدی از گلهای یاس و نرگس تبریك می گوییم.
رها مامان راستین
26 اردیبهشت 93 10:01
عشقه منه این پسر عسله ....
مامان الهام
پاسخ
مرسی گلم
مامان کمیل و کیان
27 اردیبهشت 93 23:24
عزیزمی
مامان ساجده
30 اردیبهشت 93 11:22
آفرين به گل پسر كه انقدر آقا شده عزيزم خيلي خوب كاري كردي كه زود جاشو جدا كردي من به حرف دكتر گوش دادم گفت بايد از ٣سالگي اين كارو انجام بدي منم اين كارو كردم دقيقا از سه سالگيش تا الان هنوز نتونستم جداش كنم هيچ رقمه باهام راه نمياد ميگه ميخوام بغل تو بخوام خودمم موندم كه بايد چيكار كنم روز به روز داره وابستگيش بيشتر ميشه اميدوارم هر جا هستيد هميشه خوش و خرم باشيد دوست عزيز
مامان الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم آره به خدا راحت شدم حالا شبها خودش هم بهتر میخوابه
محبوبه مامان الینا
30 اردیبهشت 93 12:05
رمزو خصوصی فرستادم
الهام مامان یسنا
30 اردیبهشت 93 16:45
افرین که دیگه آراد جونم آقا شده. خداروشکر الهام جون همه مراحل سخت استقلال رو شما و گل پسری با موفقیت طی کردین. چقدر خوب که اینقدر عاقلانه و منطقی برخورد کرده. ماشالله خیلی عکساش هم ناز شده مخصوصا اولی جونم خیلی بزرگ شده
مامان الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم آره از این بابت خیلی خوشحالم
مامان بردیا شیطون
30 اردیبهشت 93 18:35
فدات ماشالا دیگه مستقل شدی افرین عکسات حرف نداره......
مامان الهام
پاسخ
آره خاله جووونم دیگه بزرگ شدم ممنون
فرناز خاله آرسن جون
30 اردیبهشت 93 19:53
عزیزم تبریک میگم که دیگه بزرگ شدی و تنها میخوابیآفرین به پسلموووووووووون
مامان الهام
پاسخ
مرسی خاله جوونم
مریم(پرنیاوبردیا)
27 خرداد 93 22:12
من وبلاگمو آپ کردم و حالا منتظرم تا تو بیای ببینیش ____________________$$$$$$$ _____________________$$$$$$$$$$ __________________$$$$$$$_$$$$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ _____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$ __$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$ _$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$__$$$$$$$$$ $_$$$$$$___$$$$$$$$ _$$$$$$$$$__$$$$$$$ $_$$$$$$$$___$$$$$$ $$_$$$$$$$$___$$$$$ $$$_$$$$$$$$__$$$$$$ _$$$_$$$$$$$$$_$$$$$ $$$$$ __$$$$$$$$_$$$$ $$$$$$$ __$$$$$$$$$__$ $_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$ $$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$ $$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$ _$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$ _$$$_$$_____________$$$$$$$$$$ _$$_$$______________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ __$$$_________________$$$$$$$$$ $_____________________$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$__$$$$$ $___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$__$$$$$$$$
مامان مانی
29 خرداد 93 17:55
وااااااااااای مامانی خوش به حالت که اینقدر راحت همکاری کرد باهات آفرین به آقا آراد گل
مامان الهام
پاسخ
آره عزیزم خدا رو شکر که راحت شدم