عشق مامان و بابا آراد جونمعشق مامان و بابا آراد جونم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
آوین جون عشقمآوین جون عشقم، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

❤عشق مامان و بابا آراد جونم❤

شیرین زبونم

سلام به پسر گلم عزیزم نمیدونم از کجا شروع کنم دیگه به تختت و اتاقت کاملا عادت کردی و بدون هیچ درخواستی می خوابی  و صبح که از خواب بیدار میشی میگی مامان بیدار شدم خوب خوابیدم و...از حرف زدنت بگم که روز به روز بهتر میشه اصلا خجالتی نیستی و خیلی زود خودت رو تو دل بقیه جا میکنی بعضی حرفهای که میزنی من بهت یاد ندادم ولی خودت میگی مثلا روز شنبه خونه مامان جون مریم مهمون اومده بود شما هم به تک تکشون گفتی سلام خوش اومدی منم اینجوری شده بودم    مهمونها هم  تا بابایی از سر کار میاد خودت در رو باز  میکنی و میگی سلام خوش اومدی خسته نباشی یا وقتی کسی بهت چیزی تعارف میکنه همیشه میگی مرسی خواهش میکنم یا اگه چیزی بخوای میگی لطفا...
30 ارديبهشت 1393

گامی بزرگ بسوی بزرگتر شدن

عزیزم بزرگ مرد کوچک من سلام مامانی اومدم اینجا یه مژده جدید بهت  بدم یک گام بزرگ دیگه بسوی بزرگتر شدنت و اینکه چقدر من و بابا خوشحالیم از اینکه هر مرحله از زندگیت رو با موفقیت سپری میکنی. خدایا هزار مرتبه شکرت اول از همه بخاطر اینکه یک فرشته کوچولوی سالم بهمون دادی تا روز به روز شاهد بزرگ تر شدنش باشیم  و دوم بخاطر اینکه اینقدر بهش کمک میکنی تا  هر شرایطی رو سریع بپذیره از شیر گرفتنش از پوشک گرفتنش و حالا یک مرحله دیگه مستقل شدنش تنها خوابیدن توی اتاق خودش. بله پسر نازم شما تا سن دو سال و چهار ماهگی پیش من و بابایی میخوابیدی ولی الان دیگه توی اتاق خودت تنها میخوابی از دو هفته پیش تصمیم گرفتم که شما رو جدا کنم دیگه احس...
17 ارديبهشت 1393

اولین عکس رسمی

عزیز مامان دو روز پیش با بابا جون رفتیم از شما عکس بگیریم برای دفترچه بیمه شما که دیگه باید عکس دار بشه اینم عکستون البته از روی عکس عکس گرفتم کیفیتش خوب نشد ...
21 فروردين 1393

تولد بهترین بابای دنیااااااااااااا

        کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنیم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟ ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت،چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گوییم؟ فرشید جوونم تولدت مبارک عزیزم دیروز عصر با همدیگه رفتیم برای بابایی کادو وکیک و گل گرفتیم این قدر ذوق و شوق داشتی که تو ماشین می خواستی کیک رو بخوری و برای خودت تولد بگیری اومدیم خونه با همدیگه بادکنک را باد کردیم خونه رو تزئین کردیم آهنگ درخواستی شما به قول شما آهنگ تتلود رو هم گذاشتیم تا بابا جون اومد خونه و تولدش رو سه تایی با هم جشن گرفتیم وکلی بهمون خوش گذشت فرشید عزیزتر از جانم تولدت مبارکککککک ...
20 فروردين 1393

سیزده بدر 93

عزیزم از اونجایی که روز قبل برف اومده بود و هوا سرد بود فکر میکردم از بیرون رفتن و سیزده بدر خبری نیست ولی هوا خیلی خوب شده بود ما هم راه افتادیم که به همراه خانواده بابایی ومامان بزرگ عزیز بریم بیرون چون دیر رفتیم و همه جا گل بود جاهای خشک رو هم گرفته بودن رفتیم رفتیم تا از این جا سر در اوردیم جای خوبی بود مهم اینه که سیزده مون رو بدر کردیم. عکسهای پائین مال 14 فروردینه که رفتیم پارک شما هم باز درخواست تتلود کردین مامانی هم تندی برات یک کیک پخت و برات تتلود (تولد)گرفتیم تقریبا این روزها از خواب که بیدار میشی اول میگی مامان جون تتلود بگیریم عشق تولد گرفتنی.   ...
20 فروردين 1393

دوازده فروردین

عزیزم تعجب نکن واقعا فروردینه انگاری نه نه سرما نمی خواد به این راحتی بره با اینکه درختها شکوفه کردن بازم همه جا سفید پوش شد.ما هم از این برف بهاری استفاده کردیم و رفتیم برف بازی به شما که خیلی خوش گذشت.   ...
15 فروردين 1393

نوروز 93

سلام عزیزم عیدت مبارکککک پسر قشنگم امسال سومین سالی بود که کنار سفره هفت سین  خونمون یک فرشته کوچولو  بنام آراد نشته بود خدایا بخاطر وجودش هزاران مرتبه شکر امسال سال تحویل مثل سالهای قبل خونه بابا جون بودیم و سال جدید رو کنار اونها شروع کردیم. اینم فرشته کوچولو کنار سفره هفت سینمون این کفشها رو دختر عمو ی بابایی درست کرده پسرم کنار سفره هفت سین با اون دل پاکت آرزوهای قشنگ کن ..............       ...
15 فروردين 1393

چهارشنبه سوری

آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رویم سرخی تو از من ، زردی من از تو جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارک     با بابا جوون دارین از روی آتیش می پرین     ...
27 اسفند 1392

بدون شرح

اولین شبی که تو تخت خودت خوابیدی بعد از حمام دیدم رفتی یه تکه نون برداشتی و داری می خوری و بعدش هم ماکارانی که خیلی دوست داری نوش جونت. اینجا تازه کشف کرده بودی که ماژیک رو پاک کنی حسابی از نقاشی کردن و پاک کردنش لذت میبردی ...
27 اسفند 1392