عشق مامان و بابا آراد جونمعشق مامان و بابا آراد جونم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره
آوین جون عشقمآوین جون عشقم، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

❤عشق مامان و بابا آراد جونم❤

شیطونک و پرتقال

  مامان جون هر جوری بهت پرتقال میدم دوست نداری امروز اینجوری امتحان کردم خوشت اومد و نزاشتی من بهت بدم و خودت میخوردی تا.... پوستشو خوردی و تلخ بود قربون قیافت بشم نازنازی من.. ...
8 دی 1391

شیطونک و لب تاب

عشق مامانی عاشق لب تابی تا میبینی لب تاب یه جایه که میتونی بهش دست بزنی فورا میری سمتش یا موقعی که مامانی و بابای با اون کار میکن اصلا نمیزاری و میای حسابی شیطونی میکنی اول به مامانی نگاه میکنی که من بهت اجازه میدم. بعدش یواشکی بهش دست میزنی بعدش که من دعوات میکنم با اخم نگاه میکنی و میری اون بالا کنارش میشینی عشق من بزرگ بشی بابای برات یه دونه میگیره ناراحت نباش.. ...
8 دی 1391

شرح پنج مطلب بالا

شیطونک مامان دوردونه من آرادکم                               پسرم این روزها خیلی شیطون شدی امروز مامانی تصمیم گرفت از بعضی کارات عکس بگیره ولی چون تعداد عکسها زیاد شد برای همین هم اونها رو به چند قسمت تقسیم کردم این عکسها بعضی از کارهای امروز بعدظهره که انجام دادی شیطونک و لب تاب شیطونک و بالا رفتن از میز شیطونک و اتاقش شیطونک و پرتقال شیطونک و گاز   ...
8 دی 1391

ماجرای پسملی و واکسن یک سالگی

عمرم ،مامانی، آرادکم دیروز بردمت بهداشت جای خونمون برای واکسن یک سالگیت ،برف میومد.اول با هم دیگه رفتیم اتاق کنترل قد و وزنت رو کنترل کردند خدارو هزار مرتبه شکر همه چیزت خوب بود. اون آراد کوچولوی مامان که با وزن ٣.١٧٠ و قد ٥١ با دست و پاهای کوچولو که قدرت کاری نداشتند . حالا یکساله شده بزرگ شده با وزن ١٠.١٠٠ کیلو و قد ٨٠ و با دست و پاهای قوی ... عمرم تو اتاق کنترل دو جفت دو قلو بودند دوتاشون ١٩ روزه بودند یه دختر و پسر کوچولو دو تا شون هم سه ماه بودند تو اینقدر به اونها نگاه میکردی و میگفتی چیه..که خانومه خنده اش گرفته بود بعد از کنترل با هم دیگه رفتیم برای واکسن خیلی میترسیدم چون تو موقع واکسن خیلی اذیت میکنی هر د...
7 دی 1391

آراد جون در طبیعت

دوردونه من عاشق بیرونه.مامانی اوایل که بیرون میرفتیم با تعجب به درختها نگاه میکردی و ذوق میکردی وقتی یه جا آب بود که دیگه هیچی.... اینم چند تا عکس خوشگل تو این مدت   ...
6 دی 1391